Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «مهر»
2024-05-01@01:18:31 GMT

«سایه» در رویداد؛ وداعی که درخور زیست شاعرانه‌اش نبود

تاریخ انتشار: ۴ شهریور ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۸۴۵۲۴۰

«سایه» در رویداد؛ وداعی که درخور زیست شاعرانه‌اش نبود

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب: پیش‌نوشت وقایع نگاری؛ مارتین هایدگر، در سال ۱۹۵۱ سخنرانی معروفی داشت که در قالب کتاب نیز منتشر شد. مترجمان فارسی هایدگر این سخنرانی را به «ساختن، سکنا گزیدن و تفکر» ترجمه کرده‌اند. به باور هایدگر بنا کردن، فی‌نفسه سکنی گزیدن است. او معنای واژه آلمانی کهن«buan» را که برای ساختن استفاده می‌شد، در معنی سکنی‌گزیدن یعنی ماندن در آنجا (در جایی رحل اقامت افکندن) نیز به کار گرفت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

هایدگر مقیم بودن و حضور داشتن در جایی را متفاوت از سکونت داشتن در آن دانسته و تاکید می‌کند که در هر مسکنی، سکونت گزیدن روی نمی‌دهد.

به باور هایدگر سکونت گزیدن انسان شاعرانه است و سکناگزیدن و زیست شاعرانه از هم جدا نیستند. فیلسوف برجسته تمامی قرون این معنا را از شاعر سترگ هم‌وطن خود یعنی فریدریش هولدرلین وام گرفته بود. هولدرلین اعتقاد داشت که زندگی بشر در بنیاد خود شاعرانه است و اگر شعر و شاعر نبود ما ذات بشری خود را از دست می‌دادیم. بنابراین بنیاد هستی مردمان بر زمین را شاعران می‌گذارند. شاعران بیش از همه در آغاز یا فرجام دوران‌های جهانی تاریخ است که ظهور کرده‌اند. ملت‌ها با سرود از آسمان کودکی خود به زندگی کنش گرایانه‌شان، یعنی به سرزمین فرهنگ، پا می‌گذارند؛ و با سرود است که از این سرزمین به زندگی نخستین خود بازمی‌گردند.

این شاعر اثرگذار فیلسوفان دیگری را نیز وامدار خود کرده بود (و فیلسوفان همیشه وامدار شاعرانند) یعنی نیچه. او تعبیر دیگری نیز داشت که نظام فکری نیچه سخت به آن نزدیک بود: شاعران یاران و اتباع قدسی دیونیسوسند که در شبی قدسی در عین سرگردانی از سرزمینی به سرزمین دیگر می‌روند. با نگاهی نیچه‌وار به این تعریف باید گفت که دیونیسوس‌ مظهر وحدت‌ هستی‌ ناپایدار و فناپذیر است. در این‌ حالت‌ وحدانی‌ و بنیادین‌، انسان‌ نسبتی‌ حضوری‌ با عالم‌ و آدم‌ و مبدأ، شان‌ پیدا می‌کند.

دیونیسوس در اساطیر یونان‌ حاصل‌ پیوند جاودانگی‌ و فناست‌. افسانه‌ دیونیسوس‌ او را مظهر ویژگی‌هایی دوگانه قرار می‌دهد و هستی‌ بشری‌ نیز با این‌ ویژگی‌های‌ متضاد و دوگانه‌ رقم‌ خورده‌ است‌. این میان شعر وجه سرخوشانه هستی (در عین حس تراژیک زندگی) هستی است که به حضور انسان در زمین معنا می‌دهد و مسیر حقیقت را روشن می‌کند.

پس اینکه شاعری از دنیا برود یک «رویداد» است. شاعر هم خود شاعرانه زیست می‌کند و هم عنوان و صفتش هم نشانگر زیست خلاقانه «هستی‌ها» روی زمین است. درگذشت سایه هم از همین جنس است. اما برای وقایع نگاری درگذشت و تشییع او باید از او فاصله گرفت. این فاصله گرفتن شاید با خواندن کتاب «پیر پرنیان اندیش» به دست می‌آید. کتابی که شاید کتاب به معنای واقعی کلمه نباشد.

اما کتاب کجاست؟ در فاصله‌ای دور از وقایع نگاری که به تازگی به شهری دیگر مهاجرت کرده است. وقایع نگار سفر می‌کند تا کتاب را دوباره ببیند و بازگردد تا صبح جمعه به وداع سایه برود. سفری که سرمایی را از بیرون به سینه‌هایش هدیه کرد.

ادامه ماجرا روایت اول شخص اوست.

جمعه مورخ چهارم شهریور ساعت هفت صبح

امروز را روز وداع تهرانی‌ها با سایه تعیین کرده‌اند. از هفت صبح بیدارم. می‌پندارم که باید جمعیت عظیمی برای سایه بیایند، پس فرصتی برای صاف کردن سینه نیست. ربعی از هفت گذشته سوار تاکسی می‌شوم. خیابان‌ها خلوت است. نباید اینگونه باشد. هفت و چهل و پنج دقیقه به قرار می‌رسم. جمعیتی حضور دارد. نزد آنها می‌روم. باورم نمی‌شود، برای شاعری که در صحبت‌هایش از علاقه به سوسیالیسم می‌گفت جایگاهی برای «خواص» ساخته‌اند و آنها را از مردم عادی جدا کرده‌اند. همیشه همین بوده، خواص ولو جوان باید بنشینند و مردم عادی ولو مسن باید سرپا بایستند. در آفتابی که سایه‌اش اندک بود.

پیشتر حدس می‌زدم که معرکه‌گیران جسد معاش هم این مراسم را از دست نمی‌دهند. حدسم درست بود. معره‌گیری در وسط شعر ارغوان را می‌خواند. (بی انصاف لااقل درست بخوان.) اخلال در مراسم به همین شعرخوانی‌های بی مورد و سوت و دست است و به «چیزهای دیگر» نمی‌رسد.

جمعه مورخ چهارم شهریور ساعت هشت صبح مقابل تالاروحدت

به جمعیت هر لحظه اضافه می‌شود، هرچند که بازهم چشمگیر نیست. دختر خانمی «سینه مالامال درد است» را زمزمه می‌کند. موبایلم زنگ می‌خورد. در همین لحظه قاری به سن آمده و کلام الله مجید را باز می‌کند. از قدیم به ما آموخته‌اند که «اسوه‌ها» را باید پاس داشت. سایه اسوه شعر معاصر بود و کلام الله مجید «اسوه – متن» ما. به احترام قرآن موبایل را خاموش می‌کنم و در جیب می‌گذارم. معرکه‌گیران به هنگام تلاوت سوت و دست می‌زنند. معرکه گیر اصلی کماکان شعر سایه را اشتباه می‌خواند. بهمن فرمان آرا را می‌بینم که به داخل راهش نداده‌اند و دلخور است. کسی می‌آید و او را که بسیار شیک هم پوشیده به داخل می‌برد و از مردم جدا می‌کند.

همان تاریخ و همان مکان: ۸:۰۳ دقیقه صبح

قاری تلاوت را میان سوت‌ها تمام می‌کند. به گمانم برای آرام کردن جمعیت صدای سایه را آنگاه که ارغوان را دکلمه می‌کند، پخش می‌کنند. ترفند موثر می‌افتد. جمعیت ساکت می‌شوند، اما بازهم صدای معرکه گیر اصلی با خوانش غلطش می‌آید که این صدا هم میان سرفه‌های من گم می‌شود. ۸:۱۰ دقیقه صدای سایه را قطع می‌کنند تا مراسم اصلی آغاز شود، اما غوغای ارغوان کماکان هست. ارغوانی که قبل از این مراسم «سایه از آلمان برگشته» را دیده بود. آوازه‌خوانی می‌آید و ارغوان را می‌خواند. صدایش خوش است. عجیب است که کسی برنامه را اجرا نمی‌کند.

همان تاریخ و همان مکان؛ زمان: ۸:۱۶

یلدا ابتهاج پشت تریبون آمد. مردمی که این بار در مدح سایه شعار می‌دادند، سکوت می‌کنند. یلدا از سختی بازگشت می‌گوید. روشن نمی‌شود که چه کسانی مانع حضور پیکر در زادگاه سایه می‌شدند، جایی که سایه از آنجا هویت گرفته بود و بدانجا هویت داد. کسی می‌گوید که یکی از مسئولان شهری رشت با دفن پیکر در باغ محتشم مخالف است و قبر کنده شده را پر کرده‌اند. یلدا که می‌گوید خاکسپاری فردا در باغ محتشم برگزار می‌شود، خیالم راحت می‌شود.

سخنان یلدا من را یاد زیست شاعرانه می‌اندازد. می‌گوید: پدرم هیچ پیامی را جز با شعرش برای مردم ایران نگفته است. او هویت ما را در شعر حفظ کرد و امروز همه ما وارث گفته‌ها و اشعارش هستیم. ما باید در شعر او تامل کنیم و متوجه شویم که سایه با این ابیات می‌خواسته چه به ما بگوید؟ دغدغه همیشگی سایه پاسداشت حرمت وطن بود و دوست داشت همه ما هم به گذشتگان نگاه کنیم و هم آیندگان را پاس بداریم. در آخرین لحظات زندگی‌اش می‌گفت می‌خواهم به رشت برگردم چون به آنجا تعلق دارم و می‌دانم که هرکسی را که به صمیمیت با مردم صحبت کند، آنها او را می‌پذیرند.

یلدا می‌گوید سایه را با خوانش اشعارش حفظ کنید و حدسم این است که فرزند سایه روی کلمات حساس است، چرا به جای «خوانش» نگفت «خواندن»؟

سخنان یلدا تمام می‌شود و همه دست می‌زنند. چرا در مراسم تشییع دست می‌زنند؟ بسیاری هم گوشی به دستند و اشک آلود، اگر عزادار شاعر ملی خود هستند، چرا مثل او «حضور» ندارند و انگار که پای سخنان یک «سلبریتی» نشسته‌اند.

همان تاریخ همان مکان؛ زمان ۸:۲۳ دقیقه

احمد جلالی پشت تریبون می‌آید. سفیر و نماینده پیشین ایران در یونسکو. شخصیت بسیار محترم و با دانشی است. می‌گوید که تالمات روحی استاد شفیعی کدکنی اجازه نداد که ایشان سخنرانی کنند و من برای شما حرف می‌زنم. می‌دانم که او را نمی‌شناسند و ممکن است با هیاهو اذیتش کنند که می‌کنند. می‌گوید: نام سایه به میان آمده پس سکوت کنید. سکوت می‌کنند.

از چگونگی سرایش غزل آینه در آینه می‌گوید و از دیدارش با سایه در آخرین روزهای حیات او در کلن. روایت دیدارش شعر زیستن او را به یاد می‌آورد، اما شاعرانه زیستن را نه.

درد سینه امانم نمی‌دهد، به دنبال یک نوشیدنی گرم در آن بلبشو می‌گردم که پیدا نمی‌کنم. از خریت به سراغ شاخه نور سهراب سپهری می‌روم و سینه نابود می‌شود. در این حین گویا شعرخوانی گذاشته بودند اما من فقط شخصیت‌هایی را دنبال می‌کردم که از طرف وزارت ارشاد آنها را با احترام به داخل می‌بردند و از مردم عادی جدایشان می‌کردند. علی محمد مودب میان مردم ایستاده بود و داخل نرفت. هادی حیدری هم همینطور.

همان تاریخ، همان مکان؛ زمان: ۸:۴۵ دقیقه

سوت و دست تمامی ندارد. اگر به شعائر مذهبی بی‌توجه‌اند، خب به طوری دیگر می‌توانند او را پاس بدارند. نه مسئول برگزار کننده و نه بخشی از مردم حاضر او را پاس نداشته‌اند. دوگانگی خوشایند نیست. همه باید عقاید خود را حفظ کنند و در جوار سایه یگانه شوند. باختین چنین ایده‌ای داشت، همه با هر تفکری در فضایی برابر. اما مگر آنها که مردم را از خواص جدا کرده‌اند، به این چیزها فکر می‌کنند؟

همان تاریخ، همان مکات: زمان ۹ صبح

برنامه بدون سخنرانی هیچ یک از مسئولان وزارت ارشاد به پایان می‌رسد. سرود «ایران ای سرای امید» را با صدای آن «رفیق» در توس خفته را می‌گذارند و پیکر را به دست مردم می‌سپارند و پیکر تا خیابان حافظ روی دست مردم است. می‌شنوم صدای بانویی مسن را که می‌گوید: «این شعر حکومتی است، آن را دوست ندارم.» توجهی به او نمی‌کنم؛ ذهنم کماکان درگیر زیست شاعرانه و خلاقه است و راهی برای صاف کردن و کاستن از درد سینه.

سایه به رشت می‌رود تا آرام گیرد و مرگ هرچند «رویداد» است، اما رویدادی است برای آرامش. آرامش او را بیش از ۱۰ روز مختل کرده بودند.

کد خبر 5573215

منبع: مهر

کلیدواژه: هوشنگ ابتهاج هوشنگ ابتهاج درگذشت مراسم تشییع درگذشت چهره ها معرفی کتاب کتاب و کتابخوانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هوشنگ ابتهاج حوزه هنری موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران تازه های نشر وزارت فرهنگ و ارشاداسلامی دفاع مقدس ترجمه انتشارات کتاب جمکران کیومرث عباسی قصری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نشر نو همان تاریخ همان مکان

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۸۴۵۲۴۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مرد در سایه به زودی مدیرعامل استقلال می شود؟ | مدیری که علی دایی را آبی‌پوش کرد!

به گزارش همشهری آنلاین،‌ استقلال در آستانه بازی با تراکتور شارژ شد و کادر جدید مدیریتی این باشگاه پیش از اینکه تیم به سوی تبریز پرواز کند، قسمتی از مطالبات این فصله بازیکنان را پرداخت کرد تا حداقل در قدم اول رضایت نفرات را جلب کرده و انگیزه آنها را افزایش بدهد. اتفاقی که بدون شک در سایه تحول مدیریتی به وقوع پیوسته و البته بازیکنان استقلال و اعضای کادر فنی این تیم روی نام یک نفر به عنوان عامل اصلی این تغییرات اتفاق نظر دارند. آنها معتقدند تحولات انجام شده در استقلال که استارت آن خورده و احتمالاً ادامه پیدا می‌کند، زیر نظر "احمد شهریاری" است. مردی که قبلاً هم سابقه مدیریت در فوتبال و همین استقلال را دارد و به احتمال فراوان هفته آینده حکم رسمی ریاست هیئت مدیره باشگاه استقلال را دریافت خواهد کرد.

از سرمربیان پرسپولیس تا حضور در لیگ قهرمانان

نام احمد شهریاری در فوتبال ما از اوایل دهه ۸۰ شمسی طرح شد زمانی که او یکی از مدیران ارشد باشگاه صبا باتری محسوب می‌شد و این باشگاه در فوتبال اهداف بسیار بلند پروازانه ای را مد نظر قرار داده بود. صبا باتری با هدایت پرویز مظلومی و در حالیکه بازیکنانی همچون: جواد زرینچه و آتیلا حجازی را در اختیار داشت، بهار سال ۱۳۸۳ به لیگ برتر صعود کرد و داستانش از همان جا کلید خورد.

مجموعه تحت هدایت احمد شهریاری ستارگان بزرگی را به صبا باتری آورد و تیمی مدعی ساخت. تیمی که بازیکنان ویژه‌ای همچون: علی دایی، یحیی گل‌محمدی، سهراب بختیاری‌زاده و... در آن توپ می‌زدند و با وجود تحولات فنی و تعویض مربیان، هیچ وقت با کادر مدیریتی باشگاه دچار مشکل نشدند و اتفاقا بازیکنان کنونی استقلال با اشاره به همین اتفاق تاکید دارند که حتماً شهریاری روش کار و تعامل با ستارگان را بلد است.

از میان بازیکنان بزرگی که ۲۰ سال قبل در صبا حضور داشتند، یحیی گل محمدی و علی دایی بعداً به سمت سرمربیگری پرسپولیس هم رسیدند! جالب‌تر اینکه استقلالی‌ها معتقدند اگر هرتا برلین را کنار بگذاریم، حضور در صبا باتری طی دوران مدیریت احمد شهریاری موجب شد علی دایی در ایران هم پیراهن آبی (علاوه بر سفید و مشکی که پیراهن اول صبا بود) را بر تن کند! صبا درآن مقطع قهرمان جام حذفی شد و پس از کسب این عنوان در سال ۸۴، به لیگ قهرمانان آسیا فصل ۲۰۰۶ هم راه پیدا کرد.

مدیریت در استقلال و رفاقت با نکونام

احمد شهریاری در سالیان گذشته نیز سابقه حضور در جمع مدیران ارشد باشگاه استقلال را یدک می‌کشد و اتفاقاً با علی علی عسگری رئیس کنونی هلدینگ خلیج فارس نیز در صدا و سیما کار کرده است. اگرچه جواد نکونام در این رابطه هنوز صحبتی نکرده ولی شنیده‌ها حکایت از آن دارد که پالس‌های مثبتی میان سرمربی استقلال و این مدیر که حالا به نوعی مرد در سایه باشگاه تلقی می‌شود، رد و بدل شده و حتی به صورت غیر مستقیم پیرامون پرداخت‌هایی که قبل از سفر تیم به تبریز صورت گرفت نیز با سرمربی آبی‌پوشان پایتخت مشاوره صورت گرفت. حالا باید دید شهریاری در تجربه جدید خودش با استقلال می‌تواند ماجراهای موفقیت آمیز صبا را تکرار کند یا اینکه وضعیت به گونه دیگری رقم خواهد خورد.

کد خبر 848519 منبع: خبرورزشی برچسب‌ها ویژه ورزشی لیگ برتر فوتبال ایران باشگاه استقلال

دیگر خبرها

  • آیا بلینکن می‌تواند اثر انگشت خود را بر تاریخ بگذارد؟
  • مرد در سایه به زودی مدیرعامل استقلال می شود؟ | مدیری که علی دایی را آبی‌پوش کرد!
  • کری شاعرانه سپاهان برای پرسپولیس! (عکس)
  • همکاری با آفریقای مرکزی در تمامی زمینه های محیط زیستی
  • همکاری با آفریقای مرکزی در حوزه محیط زیست
  • رئیس سازمان حفاظت محیط زیست: حل مسئله گرد و غبار نیازمند هم‌افزایی دستگاه‌هاست / باید از ظرفیت رسانه‌ها استفاده کنیم
  • بیش از ۱۰ هزار نفر زیر آوارهای غزه مفقود هستند
  • المپیک پاریس زیر سایه ناآرامی های امنیتی
  • جنبه‌های شرعی حفاظت از محیط زیست به مردم بازگو شود
  • مهاجرت معکوس در ۲۰۰ روستای کردستان از دستاوردهای دولت سیزدهم است