برگشتن سایه به زادگاهش کار دشواری بود/وداع تهرانیها با ابتهاج
تاریخ انتشار: ۴ شهریور ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۸۴۴۷۴۹
به گزارش قدس آنلاین آیین وداع تهرانیها با شاعر ملی کشور امیرهوشنگ ابتهاج صبح امروز جمعه چهارم شهریور ۱۴۰۱ در محوطه مقابل تالار وحدت با حضور جمعیتی از طرفداران ادبیات فارسی و شعر ابتهاج برگزار شد.
سایه بالاخره بازگشت
یلدا ابتهاج در آیین دقایقی را برای حاضران سخنرانی کرد. وی گفت: سایه بالاخره به سرزمین خودش بازگشت و با هفت هزار سالگان سر به سر شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی افزود: من و کیوان و کاوه ابتهاج توانستیم مشکل را حل کنیم و امروز سایه اینجا در وطن است و با مشایعت شما به زادگاهش میرود و آنجا به خاک سپرده میشود. به دلیل دوری مسافت و... خاکسپاری در باغ محتشم رشت به فردا یعنی شنبه پنجم شهریور ۱۴۰۱ موکول شده است. من هیچگاه تصور امروز را نداشتم. به همه شما تسلیت میگویم و امیدوارم این امانت را از ما بپذیرید.
ابتهاج ادامه داد: این جسم سایه است که دیگر وجود ندارد. شاعر با شعرش در این سرزمین ماندگار میشود. خوب و بد هر آدمی پس از آیین خاکسپاریاش پاک میشود. پدرم مرد شریفی بود و تا آخرین نفسش در بیمارستانی در غربت به یاد غم و شادی مردم ایران بود.
سایه هویت ما را در شعرش حفظ کرد
یلدا ابتهاج در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به دغدغههای شعری سایه گفت: پدرم هیچ پیامی را جز با شعرش برای مردم ایران نگفته است. او هویت ما را در شعر حفظ کرد و امروز همه ما وارث گفتهها و اشعارش هستیم. ما باید در شعر او تامل کنیم و متوجه شویم که سایه با این ابیات میخواسته چه به ما بگوید؟
یلدا ابتهاج اضافه کرد: دغدغه همیشگی سایه پاسداشت حرمت وطن بود و دوست داشت همه ما هم به گذشتگان نگاه کنیم و هم آیندگان را پاس بداریم. در آخرین لحظات زندگیاش میگفت میخواهم به رشت برگردم چون به آنجا تعلق دارم و میدانم که هرکسی را که به صمیمیت با مردم صحبت کند، آنها او را میپذیرند.
وی با اشاره به اینکه سایه سختیهای زیادی را از سر گذراند گفت: سایه سختی بسیار کشید، اما هیچگاه تلخ نشد و امید را به خود و ما بازگرداند. امیدوارم این یادگاری را از ما بپذیرید. من بعد از چند روزی به آلمان بازمیگردم و نمیتوانم هر روز سر مزار بروم. امیدوارم شما مردم ایران در هر جای کشور که هستید او را تنها نگذارید و به مزارش در باغ محتشم که امیدوارم آبرومند باشد، بروید و او را همیشه با خواندن اشعارش یاد کنید.
سایه زنده میشد اگر برایش شعر میخواندیم
دیگر سخنران این مراسم احمد جلالی، استاد فلسفه و نماینده و سفیر پیشین ایران در یونسکو بود. وی گفت: بنده این افتخار را داشتم که در چند روز آخر زندگانی سایه در کلن همراهش باشم. تا زمانی که فرسودگی بدن اجازه میداد در آن حالت بیماریای که به رفتن او انجامید، همچنان میشد سرحالش آورد و برق را به چشمان بیمارش انداخت. و من این حیله را میدانستم. میدانستم که اکر برای سایه شعر بخوانیم، جان میگیرد.
وی افزود: سایه در نهم اوت فوت کرد و من پنجم اوت به نزدش رفتم و وقایع را نوشتم. به همراه یلدا به سراغش رفتیم. خواب بود اما یلدا بیدارش کرد و بعد از ابراز محبت من شروع به حرف زدن کردم که سایه جان این غزل را یادت هست؟ در حین خواندن غزل بودم که دیدم چشمانش شروع به درخشیدن کرد و به فکر فرو رفت. غزل این بود:
شمعِ خود سوخته بزمِ غریبانه خویشم / غمِ بیگانه ندارم که به پروانه خویشم
من ازین دست نبودم، غلط آوردیام اینجا / ببر ای بادِ پریشان! به سرِ خانه خویشم
نه من آن میوه فروشم که به بازارِ تو کوشم / لاله دشتِ نهان داشته در دانه خویشم
تو و آن رنجِ تمنا همه تشویشِ مبادا / من و این گنجِ دلِ خوش که به ویرانه خویشم
قطرهای اشکم و افتادهام از چشم تو امّا / گردن آویزِ غمِ عشقم و دُردانه خویشم
هرگزم راه نزد ساغرِ زرّینِ حریفان / بسم این عیش که دُردی کشِ پیمانه خویشم
هوشمندانِ جهان را غمِ سودای جهان بس / فارغ از سود و زیان با دلِ دیوانه خویشم
سایه جان قصه چه پرسی که در آیینه چه دیدی / دیدم آن روی و از آن روست که جانانه خویشم
جلالی اضافه کرد: سایه بعد از پایان غزل گفت که تمام این غزل زاییده یک مصرع حافظ است که گفت: بعد از این روی من و آینه وصل جمال. این یک مصرع را پرورش دادم و شد این غزل. و من چقدر خوشحال شدم که همچنان با شعر فارسی و در بستر بیماری سایه از رودکی یاد میکرد و سخن میگفت و انرژی میورزید و مدت سه ساعت با همان حال در بحث از شعر بود و اینکه چگونه این غزل از یک مصرح حافظ ساخته شد.
جلالی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به این نکته رگ خواب سایه صحبت از ظرافتهای زبان فارسی بود، گفت: به قول استاد شفیعی کدکنی که تالمات روحیشان اجازه نداد در این مجلس سخن بگویند، اگر صد سال شعر فارسی را در نظر بگیریم و غربال کنیم تا به دانه درشتها برسیم قطعا سایه بین دو سه دانه درشت اصلی قرار دارد. بسیاری از غزلهای سایه ساختنشان گاه تا چهار سال طول میکشید. چیزی به ذهنش میرسید و بیتی میگفت و همچنان با آن ور میرفت.
وی ادامه داد: غزل آینه در آینه مطلعش مژده بده مژده بده یار پسندید مرا است. اما شروع سرایشش این بیت نبوده است. او در سالی مهمان مومن قناعت بود در سمرقند و همان دوران نیز شعر سایه در جهان زبان فارسی و بسیار وسیعتر از مرزهای جغرافیای سیاسی شناخته میشد. در مهمانی از او خواست شد شعری بخواند. بعد شنونده سمرقندی آن چنان سر ذوق میآید که اجازه میگیرد تا گونه سایه را ببوسد. و بعد سایه در لحظه این بیت را میسراید که:
کعبه منم، قبله منم، سوی من آرید نماز / کان صنمِ قبله نما خم شد و بوسید مرا
جلالی گفت: این بیت میآید و بعد آرام آرام تبدیل به غزل آینه در آینه میشود. اگر یک هسته بی طرف بیایند و ۱۰ نفر ادیب برجسته جهان را نام ببرند، قطعا پنج نفر از آنها ایرانی هستند و این به دلیل آن است که ایرانیان شعر را زندگی میکنند. سایه شخصا به من گفت که این همه مردم هستند که با شعر من زندگی میکنند اما من آنها را نمیشناسم و این سرمایه من است. یکبار همراه با دکتر شفیعی به شاهرود آمده بودند و جالب اینجا بود که بچههای دبیرستانی او را در خیابان دیدند و شناختند و نزدش رفتند و شعر خواندند.
منبع: مهر
منبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: هوشنگ ابتهاج تهران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۸۴۴۷۴۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مهجوریت تفتان در سایه بی مهری مسوولان
خبرگزاری مهر، گروه استانها: گردشگری تفتان برای رونق و فعالیت خود به ایجاد زیرساختها، حداقل روکش آسفالت جاده گردشگری با عمر ۴۵ ساله و نیز ایجاد مجتمعهای خدماتی و رفاهی، بازارچه فروش محصولات صنایع دستی، کشاورزی، باغی، گیاهان دارویی و نیز ایجاد مغازههای متعدد و پرشمار در مسیر تا مقصد اردوگاه دره گل و یا دریاچه سردریا نیاز دارد.
در دامن جنوبی تفتان رودخانه مهران آبشارهای زیبا و خروشان و زلال آب جاری است و نشان از ذوب شدن برف زمستانی دارد.
گلهای وحشی همه از خواب زمستانی بیدار شده و با دسته گلهای رنگارنگ به استقبال بهار آمدهاند.
حیات وحش در چنین بهاری پر گل، امیدوار به آینده در حال زادآوری و تولید مثل و ساختن لانه هستند.
کبک و بلبل و تیهو و همه پرندگان در حال آواز خواندن بوده و به این جشن زیبای بهاری حال و هوایی خاص بخشیدهاند.
باغهای زیبای زردآلو، بادام، گیلاس، آلبالو، انار و… همه به گل نشسته و زیباترین نقاشی طبیعی را در دامن تفتان به نمایش گذاشتهاند و تابستانی با میوه خوشرنگ و خوشمزه را نوید میدهند.
کوه تفتان ظرفیت بسیار مهمی برای گردشگران، علاقمندان به طبیعت و کوهنوردی است
امام جمعه خاش با اشاره به اینکه تفتان ظرفیت بسیار مهمی برای گردشگران، علاقمندان به طبیعت و کوهنوردی بوده و برای تفریح و سرگرمی خانوادههای ایرانی سرشار از پتانسیل است، گفت: از مسؤولان انتظار میرود برای رفع مشکلات راهها، زیرساختهای گردشگری، پذیرایی، خدمات دهی، اسکان و طبیعت گردی و فراهم کردن امکانات اقدام عاجل صورت دهند.
حجتالاسلام غلامرضا دهقان در گفتوگو با خبرنگار مهر، افزود: در اردوگاه دره گل تفتان بایستی تمام امکانات مهیا شود، تا گردشگران پس از طی مسافتهای طولانی از مبدأ شهرستان خود تا مقصد تفتان و پس از صعود به قله و ارتفاعات تفتان بتوانند بدون دغدغه به استراحت بپردازند.
مسؤول اردوگاه دره گل تفتان نیز در این خصوص گفت: در این مکان امکانات لازم وجود دارد، اما در مواقع بارشی و وقوع طوفان و مخاطرات طبیعی ممکن است برق قطع شود و یا در تأمین گاز مشکلاتی داشته باشیم، اما در اکثر ایام و فصول سال خدمات مطلوبی به مردم و مسافران و گردشگران ارائه میشود.
خان محمد کردی در گفتوگو با خبرنگار مهر، اظهار کرد: راه گردشگری تفتان، تمندان، سردریا، کوشه و جم چین نیاز به بهسازی و آسفالت دارد و در مواقع بارشی مشکلات زیادی برای گردشگران و مردم محلی پدید میآید.
کد خبر 6090631